جامعه شناسی

چکیده ای از تئوریهای جامعه شناسی

جامعه شناسی

چکیده ای از تئوریهای جامعه شناسی

آخرین کلماتی که ماکس وبر نظریه پرداز شهیر جامعه شناسی در هنگام مرگ بر زبان راندجمله ای در بارۀ  « حقیقت » بود. او گفت :

« حقیقت، حقیقت است.»

منظور ِوبر از بیان این جمله آنهم در لحظات نزدیک به مرگش چه بود؟

 شاید منظور وبر این بود که حقیقت همواره بصورتِ اسطوره ای، حقیقت باقی خواهد ماند و آنچه ما حقیقت می پنداریم همواره نمودی شخصی و سایه ای از حقیقت خواهد بود. حقیقت در نزد ما همواره از پیش زمینه ها و علایق شخصی مان تاثیر پذیرفته و با اصل حقیقت فاصله دارد.

 

شاید وبر قصد داشت بگوید از حقیقت نمی توان گریخت .همواره حقیقت حقیقت است اگر چه آن را انکار کنیم یا بر آن روپوش بیفکنیم. حقیقت چون آفتاب نور افشانی می کند هر چند مدت زمانی در پس ابرهای عناد ، تعصب و انکار مخفی بماند.

 

شاید مقصود وبر از تعریفِ «این همانی» از حقیقت این بود که حقیقت غیر قابل تعریف، ناب و دست نیافتنی است. او بعنوان کسی که در طول زندگیش همیشه بدنبال حقیقت بود، نیک دریافته بود که حقیقت فقط با خودش شناخته و تعریف می شود و هر تعریف دیگری نارسا و فاقد اعتبارست.


شاید نظر وبر اینست که شناخت حقیقت کاری بسیار صعب و دشوار است. محقق اگر چه با «ربط ارزشی» موضوع تحقیق خود را انتخاب می کند امّا در جستجوی حقیقت باید کاملاً «بی طرفی ارزشی» را مراعات کند. حقیقت اگر چه تلخ، شیرین، آرامش بخش یا ترسناک باشد، حقیقت است. برای بدست آوردن حقیقت رنج بسیار باید کشید زیرا که حقیقت حقیقت است و بهمین سبب گوهری با ارزش است و .....


*****************************************************

وبر جامعه شناسی را علمی می داند که در پی فهم تفسیری رفتار اجتماعی است تا بتواند علل، روند و تأثیرات آن را تبیین کند. دلایلی که برای فهم ارائه می شوند یا عقلانی اند؛ به این معنا که منطقی و ریاضی وارند، و یا از نظر عاطفی، محرز و به لحاظ هنری شایسته توجه اند.

*****************************************************

وبر چه می گفت؟

وبر معتقد بود کلیه رخدادها(تصادفی یا ضروری) تابع نظام علی اند. نظامی که کلیه مقدمات همچون حلقه های یک زنجیر به هم پیوسته اند. اثبات گرایان تحولات و وقایع اجتماعی را نتیجه یک پویایی و حرکت درونی و بدون مشارکت و دخالت انسان معنا می کردند، اما وبر یه دنبال فهم کنش انسان ها و تفسیر معانی که فرد کنش گر در پس اعمال خود دارد بود.(فهم تفسیری رفتارهای اجتماعی برای تبیین علمی)


سنخ آرمانی

در جامعه شناسی از روند محض عقلانی و معطوف به هدف اعمال، به مثابه « نمونه آرمانی » استفاده می شود. این نمونه آرمانی به روشنی قابل فهم است است و از نظر عقلانی مبهم نیست. نمونه آرمانی به ما کمک می کند که شیوه تأثیر عوامل مختلف غیرعقلانی، مثل عواطف و خطاها بر اعمال معطوف به هدف را بهتر بفهمیم.(می توانیم این تأثیرات عوامل غیرعقلانی را به نشانه انحرافی از رفتار مفروض اصلی شناسایی کنیم) 

سنخ آرمانی (Ideal Type) مجموعه ای از قالب های مفهومی و ذهنی است که می تواند معرف یک واقعیت باشد. مثلاً برای اینکه جامعه ای را فئودال بدانیم یا خیر باید یک نمونه آرمانی از مفهوم فئودال داشته باشیم(تعریفی از جامعه فئودال که جامعه باشد و کلیه خصوصیات یک جامعه فئودال را به صورت ناب داشته باشد. با رجوع به دوره های مختلف تاریخی و تعریف مردم از واژه مورد نظر).

 

وبر جامعه شناسی تفسیری بود. کار اصلی جامعه شناسی تفسیری شناخت علمی تفسیر گروهی مردم است و نه تفسیر کردن زندگی گروهی آنها. وبر معتقد بود تعصبات قومی مانع از ورود افراد به فضای فرهنگی جدید شده و مانع دریافت نظام جدید اجتماعی می شوند.


*****************************************************

سه دوره مشخص و متوالی تاریخ از نظر وبر

1- دوران فرهمندی 2- دوران سنتی 3- دوره عقلایی حقوقی

در دوره عقلایی چیزی درست و مشروع است که افراد همان عصر درست تشخیص داده اند.(جوامع صنعتی امروزی جوامع عقلایی اند)


مثال هایی از شخصیت های فرهمند(کاریزماتیک) 

استالین، هیتلر = شخصیت فرهمند در جهت غیر انسانی

مصدق، گاندی = شخصیت فرهمند در جهت مثبت(سوق دادن مردم به سمت ارزش ها)


*****************************************************

4گروه کنش اجتماعی از نظر وبر

1- کنش سنتی: چون کنش گران همیشه به گونه ای خاص رفتار می کرده اند، باز هم آن گونه رفتار می کنند.

2- کنش عاطفی: کنشگر کاری را به دلایل احساسی و عاطفی انجام می دهد.

3- کنش معطوف به ارزش: یک اصل یا مقصود اصول یا مقاصد دیگر را تحت الشعاع قرار می دهد.

4- کنش عقلانی: کنشگر بهترین و کاراترین راه را برای رسیدن به هدفی مشخص می سنجد و محاسبه می کند.(نه اینکه « چنین می کنم چون فلان را می خواهم » بلکه « چنین می کنم چون تصور می کنم بهترین و کاراترین راه برای رسیدن به فلان هدف است »)

*****************************************************

* نمونه بارز عقلانی شدن  »» اداری شدن (بوروکراتیزاسیون).

* شنیدن جملاتی مثل به من ربطی ندارد ، کار من نیست، باید به بخش دیگری رجوع کنید، ببخشید بیش از این به من ارتباطی ندارد و... از نتایج اداری شدن است.

* وبر از جهانی ناامید شده بود که در آن انسان ها در « قفس آهنین بوروکراسی » اسیر شده اند. جهانِ پوچیِ معنوی و جهان بدون راز و تخیل و حیرت، جهانی بدون افسون و جذبه. ساکنان محکوم به زندگی در شب سرد قطبی بودند که در نتیجه پیگیری بی امان، بی پایان و عقلاییِ کارایی به وجود آمده بود.

* وبر معتقد بود علم و سرمایه داری بخشی از تحولی بزرگ تر یعنی فرایند عقلایی شدن هستند. از نظر وی باید ریشه سرمایه داری عقلانی مدرن را فرهنگ غرب و از همه مهم تر پروتستانیزم ِ پیوریتن بدانیم. (در پیوریتیسم مسیحی ثروتمند شدن افراد حاکی از لطف و رضایت خدا و نشانگر کار خوب و پسندیده افراد در اثر این روحیه بود و آموزه دیگری وجود داشت که بر اساس آن فرد نمی بایست ثروت خود را مصرف می کرد و اینکه مؤمن باید لذت های دنیوی را ترک می کرد و این موجب انباشت سرمایه شد.

*****************************************************

* وبر برای آنچه طاعون زندگی اجتماعی مدرن می دانست یعنی « عقلایی شدن همه گیر » درمانی نمی شناخت. وبر هیچ امیدی به فرار از این جهان یکپارچه عقلانی شده نداشت که زیر سلطه سرمایه داری بوروکراتیک بود.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی